de

en

ar

22.08.16

اوبرهاوس در تصویر

فِرِد اینجاست. واقعا. او کابینت ها را میسازد و همزمان خلق و خوی خوبی به محیط میبخشد. او یک کارگاه چوب تراشی در یکی از آپارتمان های خالی درست کرده است. ناگهان کمی مواد و مصالح برای ساخت کمی تصویر در بین تمام این مردم که در حال ساخت مبلمان هستند پیدا شد. شاعرانه به نظر میرسد و این دقیقا شبیه خود فِرِد است.

ما واقعا تحت تاثیر نگرش او به این ساختمان و جهت نگرش او هستیم . همه چیز شروع به رشد در سیناپس ما کرد بین چشم و مغز . واقعا چقدر نو و انرژی یک نفر می تواند به محیط ببخشد ؟ ما شروع به تصور ساختمان به عنوان یه بدن دست و پا چلفتی یا یک اکواریوم کردیم. ما شروع به دیدن وسایل در حال پرواز به دور بالکن ها هستند. چیزهایی که همچنین قصه ساکنین را بازگو می کنند.

و این راه دیگری برای آوردن خوش فلبی به زندگی است. واقعا چه چیزی مهم است ؟ چه کلماتی ممکن هستند ؟ شب موقع خواب ما خواب این وقایع در اوبرهاوس را میبینیم.

ما این خواب های شیرین را با یک لبخند به لبخد در راهرو ها جواب میدهیم . وقتی که ما صبح از خواب بیدار می شویم. همه چیز آسان نیست ولی برای همه چیز یک راخ حلی هست .