اوبرهاوس شام میدهد.
بله ما به شام دعوت شدیم ! همسایه ما دنیل ما را به یک شام شاهانه از اریتقه دعوت کرد. " دوستانتان را هم بیاورید" پس ما هم همین کار را کردیم, دوستان زیادی دورو بر ما هستند. بعد از فِرِد؛ اندره هم به ما پیوست, بین تمام بلاگ و مقاله ها و تماس با شهرداری های ایتالیا او یکی دیگر دوستان باهوش و مهربان این خانه است. او با ماست تا وقتی که کنفرانس ما آغاز شود:" با هم! سری کارگاه های جامعه خلاق"
یک غذای خوب حرف های زیادی برای گفتن دارد حتی وقتی که غذاها اسم دیگری در زبان دیگری دارند. این راجع به کشف اسم های گوش نواز برای هرغذا است و شاید هم فقط برای اینکه خیلی ساده بگوید چه چیزی داخل این غذاست. این بی ادبانه است اگر هرکس برای خودش غذا بکشد یا مودبانه ؟ ایا ما داریم به حق یکدیگر خوبی میکنیم اگر تصمیم بگیریم که سهم خود از هزینه غذا را به عنوان بخشی از هزینه پروژه بدهیم یا اینکه این حرکت به عنوان یک حرکت مهم در ساخت یک گروه اجتماعی است که وقتی شخصی مارا به دعوت میکند به هزینه شخصی باشد ؟
ما نه تنها در حال کشف یک دنیای آشپزی جدید هستیم بلکه دنبال راه جدیدی برای یک دعوت دیگر هستیم. ما از عادات انها میپرسیم و عادات خود را با انها به اشتراک می گذاریم . ما همه با هم اینجا هستیم به نوبت غذا می پزیم و در آخر با هم در جلوی اوبر هاوس غذا میخوریم, دقیقا چیزی که چند هفته پیش خوابش را دیده بودیم! ما حال خواب واقعیت را میبینیم, واقعیتی که هر روز شکوفا تر می شود در حالی که ما بخشی از آن هستیم. ما از سختی ها نمیترسیم, بلکه به دنبالشان می گردیم. ما بر روی یک روایت جدید کار میکنیم چیزی که به تجربه ما نزدیک تر است و با انعکاس بلند اطراف ما تفاوت دارد.